امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

امیرحسین

امیرحسین کباب نخولد که!!

پس از کلی برنامه ریزی و تدارک و ... از یه هفته پیش که قرار بود پدربزرگ واسه گل پسرش(امیرحسین) کباب درست کنه چونکه بابای عسل بابا مریض شد دیگه برنامه کباب پدربزرگ هم تعطیل شد. الان گل پسری لب برچیده چون هم بابایی مریضه و هم کباب نخولده! قربونه پسلک شیکموی خودم بشم الهییی!   البته امروز بابایی سر کار نرفته و تو خونه داره پیش مامان جونی و امیر حسین استراحت میکنه.الان امیر حسین خوشحاله!! نه ظاهرا خیلی خیلی خوشحاله! ...
26 فروردين 1391

بابایی مریض شده!

دیشب که از مهمونی برگشتیم بابایت نیمه های شب دل درد شدیدی گرفت و تا ساعت ٩-١٠ صبح از درد به خودش می پیچید. کلی هم از اون اتفاقای بد که آدم موقعه ای که مسموم میشه واسش افتاد. صبح بالاخره مادریت اومد بالا و به دایی دکتر بابایی زنگ زد. دایی هم یسری دارو داد و مادری رفت و برای بابایی گرفت. بابایی امروز همش رو تخت افتاده بود. دایی دکترش می گفت احتمالا با دست نشسته چیزی خورده ولی بابایی میگه نه!چون بابای یه گل پسر ناز به اسم امیر حسین شده چشم خورده!! ...
26 فروردين 1391

سرویس خواب امیر حسین

سلام گل پسر بابا. امروز چندفعه حالت و پرسیدم خداروشکر خوب بودی.  امروز بعد از ظهر با مامان جونیت رفتیم میلاد نور واست سرویس خواب ببینیم. تخت و کمدهای قشنگی بود. دوتا واست انتخاب کردیم. عکسهاشو واسط میذارم.حالا ببینیم چی می شه! بعدش با مامان جونی رفتیم واست گوشت خریدیم.آخه پدربزرگ می خواد برات کباب درست کنه سفارش داده واست گوشت بگیریم.بعدش خونه مامان بزرگ نماز خوندیم و رفتیم خونه مامان بزرگ من. آخه از مکه اومده بودن.  پسر خاله نیکان منم بود. حدود یک سالش شده.همش اخم می کرد. گفتم بذار  امیرحسین بیاد می خورتت.مامانی یکم خسته شده. شما ماشالله داری بزرگ می شی.مواظب مامانت باش.   ...
25 فروردين 1391

امروز رفتیم دکتر. امیر حسین حالش خوبه.

ام روز بعد از ظهر با بابایی رفتیم دکتر. نتایج آزمایشاتو دیدو گفت خوبه. قلب شمارو هم با دستگاه دید و به بابایی نشون داد اما من ندیدمش. بابایی می گفت مثل سونوگرافی قبلیته. دکتر گفت مامانی باید یکم استحراحت کنه و مراقب خودش باشه و پیاده روی نکنه.مامانی یکم دلگیره چون پیاده روی رو خیلی دست داره اما باباییت می گه دیجه دیجه! آدم که بچه دار میشه یکم نسبت به قبل محدودیتاش بیشتر می شه. هیمنکه پسری مثله تو نازنینون دارم کلی شادم. قربونت بشم پسری الهیی! ...
23 فروردين 1391

سخنرانی با موضوع تربیت فرزند

با سلام خدمت بازدید کنندگان عزیز،پدرهاو مادرهای گرامی مجموعه 10 جلسه سخنرانی با موضوع فوق از قبل از بارداری تا 7 سالگی توسط آقای حورایی انجام شده و در لینک زیر در سایت گفتگوی دینی قابل دانلوده. من رو گوشیم ریختم و 6جلسشو گوش دادم. البته ایشان را زیاد نمی شناسم ولی طبقه بندی مطالبش به نظرم خوبه.پیشنهاد میکنم گوش کنید و روش مطالعه و فکربفرمایید. http://www.askdin.com/thread15173.html  اگر شما هم موارد مشابهی قابل دانلو دارید برامون در بخش نظرات بگذارید استفاده می کنیم. ...
20 فروردين 1391

بابایی رفت مرحله بعد...

امروزم بابایی دنبال کارای همون جایزه بزرگ واسه گل پسرش بود. الحمدالله کارای دانشگاه تمام شد. پسری تا حالا بابایی اینقدر کاراش پیش نمی رفت. فکر کنم به خاطر پسری نازش که داره میاد خداهم به بابایی برکت داده... خدارو شکر... راستی پسرم فکر نکنی بابایی داره بازی کامپیوتری از اینا که شما بزرگ بشی بازی می کنه!! نه عزیزم به این میگن "کار اداری"! ایشاالله پوفتو که خوب خوردی، بزرگ شدی قوی شدی باهاش آشنا می شی! انشاالله کارای بابایی که قطعی شد بهت میگم جایزت چیه! خیلی خوشحال میشی فرشته کوچولوی من! الان اذان مغرب شد. بابایی میره نماز گل پسرم. ...
20 فروردين 1391

بابای بابابزرگ +بابابزرگ+بابایی و امیرحسین

بابایی من! امروز که میومدیم خونه واسه مامانجونیت سبزی خوردن هم خریدم. همشو خودم پاک کردم البته با ساقه های بلند بلند . ولی مامانجونی نمیذاره من بشورمشون میگه خوب تمیز نمی شورم! یادت باشه گل پسری مامانی سبزی خیلی دوست داره هرموقع خواست شاد بشه بپر همین سر کوچه واسش سبزی بخر.  راستی الان وقتش بابایی پانسمانشو عوض کنه ولی باند تموم شده بود. بابابزرگ زودی رفت این وقت شب باند خرید. بابایی کلی شرمنده شد. اما بابابزرگ همیشه میگه به قول بابام(جدت) من اینکارهارو واسه تو می کنم توهم برای امیرحسین بکن! شب بخیر نی نی خودمون ...
20 فروردين 1391

امیر حسین داره پهلوان میشه

عسلکم کم کم داری پهلوونیتو نشون مامان میدی! وقتی زیاد میشینم کمرم درد میگیره! سنگینیتو کم کم دارم حس می کنم. تو وول میخوری جاتو بزرگ کنی مامانی دلشو میبینه که جلوتر میاد! قندعسلم نمیدونم سونوگرافی بعدی کی هست ولی لحظه شماری میکنم که باز ببینمت راستی نمیدونی بابایی با چه ذوقی فیلمای سونوتو نیگا میکنه!!! کلیم قربون صدقت میره در طول روز که همش حالتو می پرسه. با این وضعیت فکر کنم وقتی دنیا بیای، بابایی همش مرخصی بگیره خونه پیشمون بمونه! خدا جفتتونو برام نگه داره ...
19 فروردين 1391

بابا دنبال یه جایزه خوبه واسه پسرش

سلام پسر گلم.امروز از مامانی پرسیدم گفته پسر خوبی بودی! قربونت برم الهی نازی بابا! امرزو بابایی یه روز پرکارو داشته.صبح زود رفته سرکار بعد وسطای روز رفته دانشگاه.آخی میدونی بابایی داره تلاش می کنه یه جایزه خوب برای شما پسر گل و مامانی مهربونت آماده کنه. الان بهت نمیگم. ولی برای این برنامه امروز 5-6 ساعت تو دانشگاه کلی بالا و پایین رفته. ایشالله بزرگتر که شدی یه دفعه با هم میریم ببینی دانشگاه چیه بابایی. الان آبدهنتو جمع کن پسرم چون دانشگاه خوراکی نیست. البته شهر بازیم نیست! دعا کن جایزت اماده بشه فرشته معصوم من. می دونم با این همه قرانی که مامانجونی هر روز برات می خونه کلی دعا یاد گرفتی. راستی بعدش رفتم خونه مادربزرگت.آخه شما و ماما...
19 فروردين 1391

کیک خوشمزه!

امروز ظهر ناهار پایین بودیم. ناهارشو من درست کرده بودم سالاد و مخلفاتهم مامان بزرگ. بعد ناهار عمه و مامان بزرگ و عمومحمدعلی(شوهر عمه) اومدن بالا تا فیلم های سونوگرافی شمارو ببینن. ضمنا چون تولد عمو بود یک کیک خوشمزه هم اورده بودن. جات خالی ایشاللا سال دیگه که شماهم پیش ما بودی خودم کیک میزارم دهنت تو هم پووووفففف کنی بیرون. فعلا عکس کیکو واسط میزارم تا کیفشو ببری. دوست دارم گل پسر بابا!       ...
18 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد